از دیدن والپیپر «شب‌های پر ستاره» روی دسکتاپم ذوق‌زده شد. وقتی که همان تصویر را روی صفحه‌ی گوشی‌اش دیدم دلیل خوشحالی‌اش را فهمیدم. چند وقت پیش توی کانالم نوشته بودم «به دیدن من که می‌آیی برایم کاهو بخر.» وقتی رسید دیدم که برایم کاهو خریده. پشت‌بام نداشتیم، در عوض کنار اسکله نشستیم و در سکوت شب و امواج دریا از زندگی و مشکلاتش حرف زدیم. می‌شود که با او قدم زد. می‌شود که با خیال راحت کنارش سکوت کنی. طی یکی دو سالی که همدیگر را می‌شناسیم پیش نیامده که ناراحتم کرده باشد. سه روز مهمانم بود. صبح‌ها که بیدار می‌شد رختخوابش را جمع می‌کرد. حواسش بود که توی کارها مشارکت کند. داوطلب می‌شد تا وظایفی را بر عهده بگیرد. اگر من سفره را پهن می‌کردم، خودش سفره را جمع می‌کرد. یک بار برایم صبحانه آماده کرد. پریشب که خسته بودم و چشم‌هایم به زحمت باز بودند شام پخت، میز را آماده کرد، برایم لقمه گرفت و میز را جمع کرد. صبح و شب مسواک می‌زند. سلیقه‌ی موسیقی‌اش حرف ندارد. یادش می‌ماند که باید زباله‌ها را دم در بگذاریم. در خرید کردن صبور است و مثل یک دوست مشارکت می‌کند. با هم لاک خریدیم. بعد از اینکه ناخن‌هایش را لاک زدم دستش را باز کرد و گرفت جلوی صورتش: «هیچوقت فکر نمی‌کردم که یه روز لاک بزنم! الان دارم آنیمای درونم رو حس می‌کنم!» بوی عطری که می‌زند را دوست دارم. صدایش آنقدر بم است که وقتی صحبت می‌کند ارتعاش تارهای صوتی‌اش را روی مبل و نیمکت ایستگاه اتوبوس حس می‌کنم. مهربان و مسئولیت‌پذیر است. به بلوغ رسیده و عاقل است. یک‌دنده و متعصب نیست. کلّهشق هم نیست. پیشنهاد داد تا به آلبوم هری استای گوش کنیم. چند تایی ویدیو هم از هری برایش گذاشتم. نظرش راجع به هری عوض شده. اجازه داد تا برایم لاک بخرد. موقع رفتن عطرش را به عنوان یادگاری به من داد. هم دوست خوبی‌ست و هم می‌تواند هم‌خانه‌ی خوبی باشد. وقتی که رفت غمگین شدم. برای خودم آهنگ شاد پخش کردم تا حواسم پرت شود. اما دیدم که کارم درست نیست. به خودم اجازه دادم که سوگواری کنم. آهنگ Sign Of The Times از هری استای را پخش کردم. به لحظات قشنگی که با هم داشتیم فکر کردم و به خودم یادآوری کردم که چقدر خوش‌شانس بوده‌ام که توانسته‌ام چنین لحظاتی را تجربه کنم. حالم بهتر شده بود. سپس آهنگ Kiwi را پخش کردم و برگشتم خانه. امروز دیگر کسی نبود تا دلیل من برای زودتر بیدار شدن باشد. چای را اندازه‌ی یک نفر دم کردم و حالا که روی مبل نشسته‌ام دارم از آفتابی که روی صورتم می‌تابد لذت می‌برم.

 

 

مِهدی در حال فیلم گرفتن از نوازنده‌ی خیابانی.

 

 

آهنگ اول را قبلا برایتان پست کرده‌ام؛ دوباره اینجا قرار می‌دهم:

 


دریافت

 

این هم آهنگ کیوی لعنتی:

 


دریافت


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : آهنگ ,برایم ,فایل ,دوست ,آورد param ,فراهم آورد ,توسط پلاگین ,param name ,name autostart ,value false دریافت ,autostart value false ,name autostart value
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ چی بخرم؟ Budy فروشگاه gtf2 Kenneth طرح توجيهي اچ تی ال سالم زيبا کارترال شوگار Harry