دو قسمت از سریال Black Mirror را دیدم. از جایم بلند شدم و رفتم سراغ نقاشی. از لابهلای موهایم عطر برادرم میآمد که او را در آغوش گرفته بودم. طرحم را کامل میکردم و به باشگاه رفتن فکر میکردم. «دوس دارم ورزش کنم ولی حوصله ندارم. جدی حوصله ندارم یا اگه برم حسش میاد؟» گرمم شد. درب بالکن را باز کردم. «باید برم بیرون قدم بزنم. به کی زنگ بزنم؟ اصلا چرا من بزنم؟ چرا اونا زنگ میزنن؟ خسته شدم از بس پیگیرم. حالا جدی اصلا پیگیر بودم؟! از این به بعد برم توی کافه نقاشیام رو بکشم. برم قدم بزنم؟ دیره. نمیرم. خب داری بهونه میاری. روانشناسم گفته باید برم. پوف. چقدر دلم میخواد برم سفر. همسفر خوب کیه مثلا؟ خب تنها برو. فک کن یه دختر با یه کوله پشتش. حوصله و کشش آزار و ترس از رو ندارم فعلا. پا شم برم قدم بزنم. چه وضعیتیه. نه میشه توی خونه موند، نه میشه رفت بیرون.» برای خودم آهنگهای شاد ایرانی پخش کردم. حین لباس پوشیدن رقصیدم. جلوی آینه ایستاده بودم و از لباسها و بدنم لذت میبردم. لباس گرم پوشیدم و از خانه زدم بیرون. شارژ هنسفریام زود تمام شد. محلهها خلوت بودند. به شهرداری که رسیدم طبق معمول فقط پسرها و مردها بودند که بازی میکردند. علی زنگ زده بود. ویسش را در واتساپ گوش دادم و تماس گرفتم. کمی مست بود. کمی حرف زدیم. کمی خندیدیم. رفتم از فروشگاه خرید کردم. آن محلول شست و شوی صورت که در خریدش تردید داشتم را برداشتم. برای مادرم نرمکنندهی مو خریدم. به اضافهی چند قلم وسایل بهداشتی و خوراکی برای خودم. پفیلا میخوردم و با مهدی چت میکردم. نه تاکسی بود و نه اسنپ. قدم زدم. سر میدان بعدی هم هیچ خبری از تاکسی نبود. به ناچار قدمن برگشتم خانه. همچنان با مهدی صحبت میکردم و گاهی از خودم استوری میگذاشتم تا سرگرم شوم. متلکها را نادیده میگرفتم ولی پنج پسری که همزمان از رو به رویم رد شدند و نفری یک متلک انداختند آن هم به صورت همزمان واقعا ترسناک بودند. ساعت 12 شب بود و ریسک نکردم که درگیر شوم. بعضی رانندههای شخصی بوق میزدند. نمیدانم کدام ای در خیابان قدم میزند و پفیلا میخورَد. ولی حتی اگر پفیلا هم بخورد حداقل یک نیمنگاهی به خیابان میاندازد. برای منی که سرم به کار و گوشی خودم بود چرا بوق میزدند؟! آه. با ثمین تماس گرفتم ولی گوشیاش خاموش بود. بعدا فهمیدم که توی خوابگاه، آنتن درست حسابی ندارند. یک سگ پشمالوی سفید را در خیابانمان دیدم و شبم زیبا شد. سالم برگشتم خانه. صورتم را با محلول شستم و الان حالم بهتر است.
درباره این سایت