به لطف یکی از دوستانم به تلگرم دسترسی دارم. فقط می‌توانم با خودش چت کنم. هیچکس آنلاین نیست. خیلی اتفاقی رسیدم به کانال توییتر فارسی. این کانال و امثال آن تا مدت‌ها برایم نفرت‌انگیز بودند. توییت‌های ما را بدون اجازه کپی می‌‌کردند. گاهی حتی متن را سانسور می‌کردند. و از این راه کسب درآمد می‌کنند! خلاصه. خبرها را خواندم. ایرانی‌های مقیم خارج، نگران و غمگین هستند. از خانواده‌هایشان بی‌خبرند. یکی نوشته بود «شما که نمی‌تونید وصل بشید چقدر جاتون خالیه این روزها.» و بعد چشمم افتاد به توییت‌های حماد. همشهریِ جهانگرد خودم. ناراحت شدم. بغض کردم. حالا هم دارم اشک می‌ریزم. من هم باید مثل حماد، کوله می‌بستم و می‌رفتم. از ماندن چه سود؟ ما را انداخته‌اند داخل سلول انفرادی. خوب می‌دانند که باید چه کار کنند تا زجر بکشیم. آیا قطع کردن اینترنت نقص حقوق بشر نیست؟ سازمان ملل چه غلطی می‌کند و فعالین حقوق بشر چه گهی می‌خورند؟! هیچ، هیچ! ایران و «مرگ بر امریکا/انگلیس/اسراییل» فرستادنش، منفورتر از آن است که کسی به کمکش بیاید. شاید اینجا بپوسیم.

 

 

پ.ن: به پدرم گفتم «بمیرم هم تلویزیون اینا رو روشن نمی‌کنم که چرت و پرتاشون رو بشنوم.»


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بیت کوینت الکسیس چت.چت الکسیس Jessica من❤تو❤تاریکی... دل نوشته... James دکوراتوریست Brittany