قبل از اینکه مربی آوازم باشد یکی از مشتری‌های دست‌سازه‌هایم بوده و قبل‌تر از آن یکی از دنبال‌کنندگان صفحه‌ام در اینستا. بعد از خریدش کم‌کم با هم بیشتر آشنا شدیم. از علایقمان صحبت کردیم و مرا هل داد تا کاری که همیشه دوستش داشتم را انجام بدهم؛ ثبت نام در کلاس آواز. کمی گذشت و رفتیم کوه. توی مسیر گم شدیم. البته نگران نباشید؛ راه را پیدا کردیم. چادر زدیم. شب همانجا ماندیم. صدای خر و پفش نمی‌گذاشت که بخوابم. البته موارد دیگری هم بود که آزارم می‌داد. مدام می‌خواست مرا نصیحت کند. نسبت به هر حرف و حرکت من واکنش نشان می‌داد و باید حتما چیزی در جواب می‌گفت. وقتی که متحیر از آن همه زیبایی طبیعت بودم و گفتم «اَااه! ابرا چقدر بالا اومدن‌ها!» خیال می‌کرد که ترسیده‌ام و دارم گلایه می‌کنم. چون در جوابم گفت «عالمه تو خیلی حساسی! بیخیال. اینقدر ریز به مسائل نگاه نکن!» بعدتر متوجه شدم اصلا آنطور که نشان می‌داد طبیعت‌گردی نکرده و تجربه‌اش از من خیلی کمتر است. و این چیزی است که در زندگی آزارم می‌دهد؛ آدم‌هایی که تجربه‌هایشان از من کمتر است. در صورتی که من محتاجم به حضور آدم‌هایی که بتوانم از آن‌ها سر سوزن چیزی بیاموزم. یک بار که کنار فواره‌ی شهرداری نشسته بودیم و به اطرافم نگاه می‌کردم از من پرسید «چند دیقه پیش نگران بودی که گشت بیاد سراغمون، نه؟» چیزی که زیاد دارد اطمینان و اعتماد به نفس است. خیال می‌کند همه‌ی برداشت‌هایش از کارهای دیگران و همه‌ی کارهایی که انجام می‌دهد درستِ محض هستند. وقتی توی کلاس هستیم مدام به ساعت نگاه می‌کند. از اینکه قبل از شروع تمرین، چه در کلاس انفرادی و چه در کلاس گروهی، شروع می‌کند به نواختن پیانو و طوری رفتار می‌کند که انگار کسی اصلا وجود ندارد واقعا بیزارم. از اینکه وقتی سوالی می‌پرسم و خودش را می‌زند به نشنیدن و با تاخیر جواب می‌دهد هم بیزارم. از آن جمله‌اش که چند باری به من گفت «نگاه کن با اینکه من صدام گرم نیست ولی بهتر از تو انجام می‌دم»، از خندیدنش به اشتباهات و نت‌های ناقصم، از اینکه به جای تکرار اشتباهات هنرجو ادای هنرجو را در می‌آورد آن هم با اغراق و چهره‌ای مسخره، از اینکه برنامه‌ریزی ندارد و گاهی قبل از شروع کلاس گروهی نیم ساعت صحبت می‌کند و خیال می‌کند که ما لذت می‌بریم ولی در آخر وقت کم می‌وریم، از قیافه‌ی متکبرانه‌ای که به خود می‌گیرد، از اینکه به جای انتقال تجربیات هنری از سختی‌هایش صحبت می‌کند چون فقط دنبال گوش می‌گردد تا حرف بزند و حس بهتری نسبت به خودش داشته باشد، از اینکه چند باری با حرکات دست و سر و صورتش به من گفت «هرچی مربی سلفژ بهت درباره‌ی خوندن گفته رو بریز دور» چون خیال می‌کند که خودش خداست، از اینکه پیشِ منِ هنرجو گاهی نیمچه غیبتی می‌کند درباره‌ی سایر همکارانش که دوستانش هستند یا حرف‌های شخصی مثل «تمرین نمی‌کنن بعد میرن میگن مربی خوب نبود» را در کلاس مطرح می‌کند، از تاخیرهایش سر کلاس، از اینکه می‌خواهد سر از کار همه دربیاورد و وقت کلاس را هدر می‌دهد، از اینکه 2 جلسه‌ایست به جای اینکه بلند شود و برود پای تابلو، روی آینه می‌نویسد! و ناخودآگاه این پیام را می‌دهد که «من خسته‌م و شما هم اونقدری برام مهم نیستین که به خاطرتون از سر جام بلند شم» را می‌فرستد، از اینکه مرز بین دوستی و مربی و هنرجو را حفظ نمی‌کند، از اینکه یکی دو باری بین حرف‌هایش گفت فلان چیز را بلد نبوده ولی رفته تحقیق کرده و یاد گرفته و همین کافی بود تا من اعتمادم را نسبت به او از دست بدهم و حس کنم مربی‌ام سواد کافی ندارد، از اینکه خودش را استاد می‌نامد، از اینکه موقع نوشیدن چای در شهرداری به من گفت «جالبه، من استاد آواز کلاسیکی هستم که وسط شهر با نعلبکی چای می‌خوره»، از اینکه یک بار به من گفت دوست دارد به جایی برسد که آنقدر خوب باشد تا از همه بالاتر باشد و بقیه زیردستش باشند، از اینکه هزاران بار به من گفت «سخت نگیر» حتی وقتی که توی استوری‌هایم نوشته بودم دنبال روانشناس می‌گردم و حالم بد بود، از اینکه بابت سرباز بودنش مدام ساعت و روز کلاس انفرادی‌ام را تغییر می‌دهد، از اینکه بعد از اعتراض‌های بر حق من مثل بچه‌ها قهر می‌کند، از اینکه وقتی با دوست‌هایم درباره‌ی مسائل ساعت بعد صحبت می‌کنیم و در تدریس کلاس بعدی دخالت می‌کند و وقت کلاس را می‌گیرد، از همه‌ی این‌ها متنفرم و این آخرین ماهی‌ست که مربی من خواهد بود. منکر ویژگی‌های خوبش نیستم ولی تحمل این همه صفات منفی از تحمل من خارج است. در عوض مربی سلفژم آنقدر خوب، دوست‌داشتنی، تماشاکردنی و حرفه‌ایست و آنقدر از جان مایه می‌گذارد که دلم می‌خواد او را در آغوش بگیرم و گونه‌اش را ببوسم و بگویم چقدر خوشبختم که مربی من هستی!

عکس‌های سفر دو روزه‌ی من و او

  نقطه‌ی نارنجی رنگ، چادر من است.

 به گمانم ساعت حدودا 6 صبح بود.

 مسیری که در آن بین مه گم شده بودیم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیب معلم خلاق GameCr - مرجع گیمران ایرانی 724چنج گرم و نرم شرکت ساینا سایه Maria ودینگ مگ mine easy bitcoin امیررضا محمودزاده ثاقب